جدول جو
جدول جو

معنی هوش ربای - جستجوی لغت در جدول جو

هوش ربای
(زَ)
آن که هوش از سر ببرد. بیهوش کننده:
گشته صریر کلک تو فتنه نشان مملکت
بوده خروش کوس تو هوش ربای معرکه.
سلمان ساوجی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هوش ربا
تصویر هوش ربا
ربایندۀ هوش و عقل، بیهوش کننده، کنایه از آنکه یا آنچه به سبب زیبایی خود هوش و عقل از سر انسان ببرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موش ربا
تصویر موش ربا
زغن، پرنده ای شبیه کلاغ و کمی کوچک تر از آنکه جانوران کوچک را شکار می کند
غلیواج، کلیواج، کلیواژ، چوژه ربا، گوشت ربا، گنجشک سیاه، خاد، خات، جول، پند، جنگلاهی، چنگلاهی، چنکلاهی، چنگلانی
فرهنگ فارسی عمید
(رُ)
عمل هوش ربا
لغت نامه دهخدا
(رُ)
موش ربا. پند. بند. زغن. غلیواج. گوشت ربای. (یادداشت مؤلف). رجوع به مترادفات کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(زَ)
ربایندۀ هوش. رجوع به هوش ربای شود
لغت نامه دهخدا
(بَ زَ)
که برنده شود. که مقدم گردد. ناجح. پیروزشونده:
بیا و گوی به میدان شاعری بفکن
که تاکه آید از ما به شعر گوی ربای.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(زَ)
محوکننده و ازمیان برندۀ هوش. برندۀ هوش، شراب است که زدایندۀ هوش است. (از انجمن آرا) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
به معنی آسمان است که محل عقل و روح باشد، (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هوش ربایی
تصویر هوش ربایی
بسبب زیبایی هوش وعقل ازسرکسی بردن، بی هوش ساختن
فرهنگ لغت هوشیار